پیش از این ۱۲ سال از آخرین حضور یک مقام رسمی ایران یعنی حسین امیرعبداللهیان وزیرخارجه فقید دولت سیزدهم به عنوان معاون عربی آفریقایی وزارت خارجه در مصر میگذشت. به همین دلیل سفر عراقچی هرچند در وهله نخست در راستای تلاش برای فرونشاندن آتش جنگ است، در بطن خود زمینههای احیای روابط تهران-قاهره را نیز مهیا میکند. روابطی که فراز و فرودهای بسیاری در دوران معاصر داشته، اما در دورههایی طولانی سرد و کمرنگ بوده است.
روابط تهران-قاهره دو فصل متفاوت قبل و بعد از انقلاب اسلامی دارد. وجه اشتراک هر دوره، اما نوسان در رابطه دو کشور است. پیش از انقلاب، در دورهای که نظام پادشاهی در هر دو کشور حاکم بود، روابط فرازهای متعددی را تجربه کرد که ازدواج محمدرضا پهلوی و فوزیه، خواهر پادشاه وقت مصر یعنی «ملک فاروق» اول بود. این در سال ۱۳۲۷ به طلاق منجر شد، پس از آنکه فوزیه در سال ۱۳۲۴ ایران را «به دلایل پزشکی» ترک کرده بود. این طلاق بر روابط دو کشور سایه افکند، اما آن را برهم نزد. انقلاب سال ۱۳۳۰ در مصر با کودتای گروهی از افسران ارتش این کشور نظام پادشاهی در مصر را تغییر داد. جمال عبدالناصر از جمله همین افسران بود که در نظام تازه تاسیس رییسجمهور شد و قدرت را به دست گرفت. ناصر با راهبردهای محمدرضاشاه در سیاست خارجی اختلافات بنیادی داشت. به این ترتیب روابط دو کشور وارد دورهای از تنش شد که فرازهایی مثل نزدیکی ناصر به شوروی و مخالفت با پیمان بغداد و روابط ایران با رژیم اسرائیل داشت. در مقابل ناصر در راستای ایدئولوژی «ناسیونالیسم عربی» از فلسطین حمایت میکرد. تنشها تا جایی پیش رفت که ناصر در شهریور ۱۳۳۹ دستور قطع روابط با ایران را صادر کرد. او سپس در مسیر بسط ایدئولوژی «ناسیونالیسم عربی» و کسب محبوبیت بیشتر در جهان عرب ادعای تغییر نام خلیج فارس را هم مطرح کرد.
تنش زدایی از روابط ایران و مصر با قدرت گرفتن «محمد انور سادات» در مهر ۱۳۴۹ رقم خورد. او سومین رییس جمهور مصر بود. او تغییراتی راهبردی در روابط خارجی مصر اعمال کرد و در همین راستا تلاش کرد تا با آمریکا و ایران روابطی دوستانه برقرار کند. سه سال بعد از رییس جمهور شدنش روابط تاحدی بهبود یافته بود که ایران در جنگ اکتبر ۱۹۷۳ (۱۳۵۲) مصر با اسرائیل به مصریها کمک کرد.
روابط حسنه ایران و مصر و به عبارت دیگر محمدرضاشاه و انور سادات پیوسته ادامه داشت. پس از انقلاب در ۱۳۵۷، در روزهایی که میزبانی از محمدرضا پهلوی برای کشورها چندان آسان نبود، سادات از او در مصر استقبال کرد. یک سال پس از انقلاب شاه در مصر درگذشت انور سادات نه تنها مراسم باشکوهی برای او برگزار کرد که آرامگاهی نیز برایش ساخت. به این ترتیب روابط نظام تازه تاسیس ایران با مصر بار دیگر وارد فصلی از تنش و اختلافات شد. سادات نیز بر آتش تنش دمید و مواضعی علیه رهبر انقلاب ایران به شکل علنی بیان کرد. در همان مقطع تیر آخر به روابط را پیمان «کمپ دیوید» در سال ۱۳۵۸ زد که در آن مصر به قرارداد صلح با اسرائیل میرسید و به عنوان اولین کشور عربی این رژیم را به رسمیت میشناخت. پس از این قرارداد، روابط ایران با مصر به دستور امام خمینی قطع شد. گویی تاریخ به شکل دیگری تکرار شده بود. دو سال بعد نیز وقتی در مهر ۱۳۶۰ انور سادات در جریان یک رژه نظامی ترور شد، نام قاتل او، «خالد اسلامبولی» روی خیابان «وزرا» در تهران گذاشته شد؛ هرچند که نام «وزرا» همچنان در استفاده روزمره مردم متداول است. پس از آن روابط ایران و مصر وارد دورهای از یخبندان زمستانی شد.
ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی در ایران پنجرهای جدید برای گشودهشدن میان ایران و مصر باز کرد. زمانی که در مصر «محمد حسنی مبارک» رییسجمهور بود. این تلاشهای دوجانبه در سال ۱۳۷۹ منجر به تماس تلفنی میان خاتمی و مبارک شد. یک سال بعد ایران در نمایشگاه بینالمللی کتاب قاهره حضور پیدا کرد. سرانجام در آذر ۱۳۸۲ سید محمد خاتمی و حسنی مبارک به عنوان دو رییسجمهور ایران و مصر پس از ۲۰ سال قطعی کامل روابط دیدار کردند. این دیدار حاشیه اجلاس سران جامعة اطلاعات در ژنو سوئیس انجام شد. دولت اصلاحات پس از این تلاش کرد تا نام خیابان «خالد اسلامبولی» را نیز در راستای اثبات حسن نیت خود به «انتفاضه» تغییر دهد. این تغییر، اما با وجود موافقت شورای شهر هرگز اجرایی نشد. پس از خاتمی، محمود احمدینژاد نیز به برقراری روابط با مصر علاقه نشان داد و اعلام آمادگی کرد که سفارتخانههای دو کشور راهاندازی شود. اما حسنی مبارک موافق نبود. به نظر میرسید که او تلاش دارد تا روابط با ایران را تبدیل به اهرم فشاری برای گرفتن امتیاز از غرب و به ویژه آمریکا کند.
وقتی موج بهار عربی آغاز شد، مصر بار دیگر دچار تلاطمهای شبهانقلابی گشت. این تحولات در مصر به قدرت گرفتن اخوانالمسلمین، گروهی اسلامگرا که در جامعه مصر ریشه دوانده بود انجامید. محمد مرسی رییسجمهور شد و به نظر میرسید که امکان احیای روابط ایران و مصر بیش از هر زمان دیگری ممکن است. مرسی در شهریور ۱۳۹۱ برای تحویل ریاست جنبش به ایران در سفری سهساعته به تهران آمد. شش ماه بعد نیز محمود احمدینژاد رییس دولت دهم به مصر رفت. با این حال برخلاف آنچه به نظر میرسد زمینههای احیای روابط در دوره قدرت اخوان المسلمین فراهم نبود. احمد الطیب، شیخ الازهر، در دیدار با احمدینژاد ادعاهایی درباره دخالت ایران در شورای همکاری و تلاش برای گسترش نفوذ تشیع مطرح کرد. در چنین فضایی با اعلام حمایت علنی مرسی از اعتراضات در سوریه برای به زیرکشیدن بشار اسد روابط رنگوبوی تنش را دوباره گرفت. چراکه راهبرد ایران حمایت از دولت اسد و بار دیگر اختلافات راهبردی و بنیادین دو کشور در میدان آشکار میشد. با کنار رفتن اخوان از قدرت در مصر پس از کودتای ارتش عبدالفتاح السیسی به ریاستجهوری رسید.
ریاستجمهوری سیسی در مصر تغییر دولت در ایران همراه شد. پس از آن زمزمههایی برای تغییر در روابط ایران و مصر بلند شد سفر مرحوم امیرعبداللهیان به مصر البته پیش از تغییر دولت و در فروردین ۱۳۹۲ انجام شده بود. حسن روحانی اعلام کرده بود که سیاست تنشزدایی در روابط خارجی را دستور کار خود قرار خواهد داد. در همین راستا محمدجواد ظریف وزیر خارجه ایران در مهر ۱۳۹۵ به سامح شکری وزیر خارجه وقت مصر دیدار کرد. دیداری که یک سال پس از امضای توافق هستهای و در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک انجام میشد. با این همه در طول دولت یازدهم و دوازدهم تغییر چشمگیری در روابط ایران و مصر رخ نداد و به ویژه با ریاستجمهوری دونالد ترامپ قاهره بار دیگر تبدیل به یکی از پایگاههای آمریکا برای تلاش علیه ایران شد.
پایان ریاستجهوری ترامپ و روی کار آمدن دولت سیزدهم بار دیگر بارقههایی از احیای روابط با مصر را ایجاد کرد. در این میان توافق احیای روابط میان ایران و عربستان با میانجیگری چین عامل اثرگذاری در معادله رابطه ایران و مصر شد. پیش از آن نیز اخباری غیررسمی از رایزنی مقامات امنیتی ایران و مصر در بغداد منتشر شد. در سوم دیماه ۱۴۰۱ حسین امیر عبداللهیان وزیر خارجه ایران گفت، نخستوزیر عراق در جریان نشست بغداد ۲ پیشنهاد گفتگوی بین ایران و مصر در سطوح امنیتی و سیاسی را داده است که ایران از آن استقبال کرده است. در حاشیه همین نشست هم بود که امیرعبداللهیان دیداری کوتاه با سیسی داشت. پس از آن او بارها بر تلاش برای احیا و عادیسازی روابط دیپلماتیک با مصر تاکید کرد. یک سال بعد در اردیبهشت ۱۴۰۲ برخی نمایندههای مجلس از احتمال بازگشایی سفارتهای ایران و مصر در پایتخت دو کشور خبر دادند. این خبرها وقتی جدیتر شد که در خرداد همان سال آیتالله خامنهای مقام معظم رهبری در ۸ خرداد در دیدار با «هیثم بن طارق آل سعید» سلطان عمان با اشاره به اظهارات سلطان عمان مبنی بر تمایل مصر برای ازسرگیری روابط با جمهوری اسلامی ایران، تأکید کردند: «ما از این موضع استقبال میکنیم و مشکلی در این زمینه نداریم.» موضعی که راه را برای از سرگیری روابط تسهیل میکرد. چراکه سلطان عمان پس از این دیدار نیز با سیسی درباره عادیسازی روابط ایران و مصر دیدار و گفتگو کرده بود. در چنین شرایطی در آبان ۱۴۰۲ مرحوم سیدابراهیم رییسی با سیسی رییسجمهور مصر در حاشیه اجلاس اضطراری سران کشورهای اسلامی در ریاض دیدار کرد. چند ماه بعد، اما بالگرد حامل رییسجمهور و وزیر خارجه ایران سقوط کرد و در خرداد ماه وزیرخارجه مصر برای شرکت در مراسم تشییع رییس و وزیرخارجه دولت سیزدهم به تهران سفر کرد.
حالا با پیروزی مسعود پزشکیان در انتخابات ریاستجمهور ایران به دنبال فرصتها و امکانهای بیشتری در روابط خارجی است. با سفر عراقچی به مصر در ادامه تور دیپلماتیک منطقهای برگ جدیدی در روابط تهران-قاهره ورق خورده است. عراقچی در این سفر با همتای خود و رییسجهور مصر دیدار کرد. در این دیدارها طبق اخبار رسمی دو طرف به بیان مواضع و دیدگاههای خود در خصوص تحولات منطقه و به خصوص جنگ در غزه و لبنان پرداختند. حال باید دید که رایزنیهای صلح عراقچی در ادامه به اهداف دیگر خود یعنی توسعه روابط با کشورهای منطقه و همسایهها خواهد انجامید یا نه.
پس از مصر، سفرهای دیپلماتیک عراقچی از مصر به ترکیه خواهد رسید. او پیشتر راهی اردن شده بود و نخستین وزیرخارجه بود که پس از ۱۰ سال به این کشور رفت و با مقامات بلندپایه از جمله پادشاه اردن دیدار کرد. قبل از اردن هم عراقچی به سوریه، لبنان، قطر، عمان، عراق و عربستان نیز رفته تا تقریبا دور منطقهای خود را تکمیل کرده باشد؛ در روزهایی که آسمان منطقه آبستن آتش و بمب است.
ویدیو:
علی اصغر نخعی راد عضو کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس در گفتوگو با فراز:
خبرگزاری حامی جلیلی از همتی چه می خواهد
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟
اینفوگرافیک